جدول جو
جدول جو

معنی نقاره زن - جستجوی لغت در جدول جو

نقاره زن
(دَ / دِ)
نقاره چی. نقارچی. که نقاره زند
لغت نامه دهخدا
نقاره زن
نقاره چی
تصویری از نقاره زن
تصویر نقاره زن
فرهنگ لغت هوشیار
نقاره زن
دهل زن، نقاره چی، نوبت زن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نقاره چی
تصویر نقاره چی
کسی که در نقاره خانه نقاره می نوازد، نقاره زن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ دَ / دِ)
نظاره کننده. که می نگرد. که شاهدچیزی یا منظره ای است. تماشاچی. نگرنده:
نظاره کنان به روی خوبت
چون درنگرند از کران ها.
خاقانی.
این گفت و فتاد بر سر خاک
نظاره کنان شدند غمناک.
نظامی.
مجلس یاران بی نالۀ سعدی خوش نیست
شمع می گرید و نظاره کنان می خندند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(پُتَ زَ)
کنایه از هرزه گرد و هرزه کار که به یک جا و یک کار قرار نگیرد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(غَ خوَرْ / خُرْ دَ)
نقاره نواختن. طبل زدن
لغت نامه دهخدا
(نَ / نَقْ قا رَ / رِ)
چوبک زن. (یادداشت مؤلف). نقاره زن. نقارچی. نوازندۀ نقاره. رجوع به نقارچی شود.
- امثال:
نقاره چی کم بود یکی هم از میمند آوردند
لغت نامه دهخدا
(نَ رِ نِ)
دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار. در 24 هزارگزی شمال غربی خسروآباد، در منطقۀ تپه ماهور سردسیری واقع است و 165 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نعره زن
تصویر نعره زن
فریاد زن آنکه ببانگ بلند فریاد زند، جمع نعره زنان
فرهنگ لغت هوشیار
کاسه گر کاسه نواز پستانواز نوازنده نقاره کسی که در نقاره خانه بنواختن اشتغال دارد، عضو دسته نوازندگانی که سابقا هنگام طلوع و غروب آفتاب (مخصوصا) در نقاره خانه پایتخت و شهرهای بزرگ نوازندگی میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی است فلزی که به وسیله آن پس از چاپ کردن اوراق شماره زده می شود. در قسمت بالای آن دستگیره ای فنری است که اگر آنرا با دست به طرف پایین فشار دهیم به وسیله شماره های فلزی که در داخل شماره زن قرار داده شده شکل یک عدد را بر روی کاغذ می زنند. شماره های فلزی که در داخل ماشین وجود دارد به طور خودکار عوض میشوند به این معنی که وقتی دستگیره را فشار می دهیم و یک مثلا عدد یک (1) بروی کاغذ زده شد شماره عوض می شود عدد دو (2) بروی کاغذ نقش خواهد بست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاره زدن
تصویر نقاره زدن
نقاره را بصدا در آوردن نقاره نواختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاره چی
تصویر نقاره چی
نوازنده نقاره
فرهنگ فارسی معین
نقاره زن، نوبت زن، نوبتی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ناخوش، ناسالم، جسم بیمار
فرهنگ گویش مازندرانی
نوازنده ی نقاره
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی